مصرف اینترنت در چسفیل یک چهارم است
ویدیوهای برتر
شانگ چی و افسانه ده حلقه یک فیلم
ابرقهرمانی آمریکایی است که بر اساس شخصیت شانگ چی در کمیک های مارول ساخته
شده است. این فیلم توسط استودیوی مارول تولید و توسط استودیوی تصاویر
متحرک والت دیزنی توزیع شده و در نظر گرفته شده است که بیست و پنجمین فیلم
در دنیای سینمایی مارول (MCU) باشد.
کارتون سفرهای میتی کومون قسمت ۳ 😅
انیمیشن «نبرد خلیج فارس»، روایتی دربارۀ درگیری هوایی جنگندههای ایران و ناوگان هوایی عربستان بر فراز خلیج فارس در سال ۱۳۶۳ است. در این جنگ، خلبانهای
اگه دیوونه ندیده ای
السيد جواد ذاكر
فارسي | مترجم للعربية
مونتاج وتنفيذ : عبدالله الحلواجي
(نص القصيدة)
دیوونه ندیده ای؛ به ما میگن دیوونه
اگه دیوونه شنیده ای ؛ به ما میگن دیوونه
منم یه روز عاقل بودم ؛ عشقِ تو مَجنونم کرد
ز شهرِ عقل و عاقلا ؛ یک باره ویرونَـم کرد
به جرمِ عشق و عاشقی؛ به ما میگن دیوونه
( با صدای مداح : سید جواد ذاکر )
بزار مَلامت بکــنن؛ یه خوب و بد میمونه
Haider Haider - Farsi Noha - Haj Mahmoud Karimi - 21 Ramazan - truepath
عشق جانم امام زمانم دُنیا بدون تو معنایی نداره
عشق روزگارم وقتی که تو باشی دنیامون بهاره
سلام فرمانده سلام از این نسل غیور جامانده
سلام فرمانده سیدعلی دهه نودیهاشو فراخوانده
سلام فرمانده بیا جون من بیا بیا یارت میشم
هوادارت میشم گرفتارت میشم علی بن مهزیارت میشم
با همین قَد کوچیکم خودم سردارت میشم
نبین قَدم کوچیکه پاش بیفته من برات قیام میکنم
نبین قَدم کوچیکه مثل میرزا کوچک کار و تمام میکنم
نبین قدم کوچیکه از صف سیصدو سیزده تا بهت سلام میکنم
نبین کمه سنم تو فقط صِدام بزن ببین چیکار برات میکنم
نبین کمه سنم با همین دستای کوچیکم همش دُعات میکنم
نبین کمه سنم بأبی انت و أمی همه رو فدات میکنم
عهد میبندم روزی لازمت بشم عهد میبندم حاج قاسمت بشم
عـهد میبندم مثل بهجت و مثل سربازای گمنام خادمت بشم
عهد میبندم که میمونم پای کار این نظام
کاشکی مثل حاج قاسم من به چشم تو بیام
هزارو صد و اندی ساله همه عالم دنبال مهدی اند
غصه سرباز و نخور آقا سربازات هزارو چهارصدی اند
tiny world season 1 episode 3
حوادث واقعی قسمت دوم 2
سرزمین خودِ خدا (انگلیسی: God's Own Country ) فیلمی بریتانیایی به کارگردانی فرانسیس لی است که در سال ۲۰۱۷ منتشر شد
مستوران فصل دوم قسمت 7
تهران (به عبری: טהרן ) یک مجموعهٔ تلویزیونی در ژانر ماجراجویی درام و جاسوسی ساخت اسرائیل است که توسط موشه زوندر ساخته و پرداخته شده و این سریال به وجود بهایهایی اشاره دارد که بازوی جاسوسی و ترور اسرائیل هستند.
من ایرانم و تو عراقی؛ چه فراقی چه فراقی!
بگیر از دلم یه سراغی؛ چه فراقی چه فراقی!
دوری و دوستی سرم نمیشه و هیچ کجا واسم حرم نمیشه و…
از تو دورم باورم نمیشه و دارم میمیرم!
کربلا واسم ضروریه حسین؛ اربعین اوضاع چجوریه حسین؟
کار من امسال صبوریه حسین؛ دارم میمیرم!
من ایرانم و تو عراقی؛ چه فراقی چه فراقی!
بگیر از دلم یه سراغی؛ چه فراقی چه فراقی!
جوونیم فدا سر ساقی؛ چه فراقی چه فراقی!
آرزومه راهی مشایه شم؛ کربلایی شم باهات همسایه شم…
پرچم سرخت باشه؛ آسایشم آروم جونم
این روزا عطر اقاقیا میخوام؛ تلخی چای عراقی رو میخوام
گریه تو صحن ساقیو میخوام آروم جونم…
من ایرانم و تو عراقی؛ چه فراقی چه فراقی!
بگیر از دلم یه سراغی؛ چه فراقی چه فراقی!
رو قلبم گذاشته چه داغی! چه فراقی چه فراقی!
اشکم روی ورق های لحوف؛ ریخت تا خوندم من از چشم حروف
زخمی کردن تنت رو با سیوف
میگن نیزه امونتو برید؛ زینب بی تو یه روز خوش ندید
صلی الله علیک؛ یا شهید غریب مادر…
سبکبالان خرامیدند و رفتند
مرا بیچاره نامیدند و رفتند
سواران لحظه ای تمکین نکردند
ترحم بر من مسکین نکردند
سواران از سر نعشم گذشتند
فغانها کردم اما برنگشتند
اسیر و زخمی و بی دست و پا من
رفیقان این چه سودا بود با من؟
رفیقان رسم همدردی کجا رفت؟
جوانمردان جوانمردی کجا رفت؟
مرا این پشت مگذارید بی تاب
گناهم چیست پایم بود در خواب
اگر دیر آمدم مجروح بودم
اسیر قبض و بسط روح بودم
در باغ شهادت را نبندید
به ما بیچارگان زان سو نخندید
رفیقانم دعا کردند و رفتند
مرا زخمی رها کردند و رفتند
رها کردند در زندان بمانم
دعا کردند سرگردان بمانم
شهادت نردبان آسمان بود
شهادت آسمان را نردبان بود
چرا برداشتند این نردبان را؟
چرا بستند راه آسمان را؟
مرا پایی به دست نردبان بود
مرا دستی به بام آسمان بود
شهید تو بالا رفته ای من در زمینم
برادر رو سیاهم شرمگینم
مرا اسب سپیدی بود روزی
شهادت را امیدی بود روزی
در این اطراف گوش ای دل تو بودی
نگهبان بی شبی غافل تو بودی
بگو اسب سپیدم را که دزدید
امیدم را امیدم را که دزدید
مرا اسب چموشی بود روزی
شهادت می فروشی بود روزی
شبی چون باد بر بالش خزیدم
به سوی خانه ی ساقی دویدم
چهل شب راه را بی وقفه راندم
چهل تصویر ساقی نامه خواندم
ببین ای دل چقدر این قصر زیباست
گمانم خانه ساقی همینجاست
دلم تا دست بر دامان در زد
دو دستی سنگ شیون را به سر زد
امیدم مشت نومیدی به در کوفت
نگاهم قفل در میخ قدر کوفت
چه درد است این چه درفصل اقاقی
به روی عاشقان در بسته ساقی
بر این در وای من قفلی لجوج است
بجوش ای اشک هنگام خروج است
در میخانه را گیرم که بستند
کلیدش را چرا یا رب شکستند؟
رها کردن در زندان بمانم
دعا کردن سرگردان بمانم
من آخر طاقت ماندن ندارم
خدایا تاب جان کندن ندارم
دلم تا چند یا رب خسته باشد؟
در لطف تو تا کی بسته باشد؟
بیا باز امشب ای دل در بکوبیم
بیا این بار محکمتر بکوبیم
مکوب ای دل به تلخی دست بر دست
در این قصر بلور آخر کسی هست
بکوب ای دل که این جا قصر نور است
بکوب ای دل مرا شرم حضور است
بکوب ای دل که غفار است یارم
من از کوبیدن در شرم دارم شرم دارم شرم دارم
بکوب ای دل که جای شک و ظن نیست
مرا هرچند روی در زدن نیست
کریمان گرچه ستارالعیوبند
گدایانی که محبوبند خوبند
بکوب ای دل مشو نومید از این در
بکوب ای دل هزاران بار دیگر
دلا پیش آی تا داغت بگویم
بگوشد قصه ای شیرین بگویم
برون آیی اگر از حفره ی ناز
به رویت می گشایم سفره ی راز
نمی دانم بگویم یا نگویم
دلا بگذار تا حالا نگویم
ببخش ای خوب امشب ناتوانم
خطا در رفته از دست زبانم
لطیفا رحمتا برمن ضعیفم
قوی تر از من هست امشب حریفم
شبی ترک محبت گفته بودم
میان ذره ی شب خفته بودم
نی ام از ناله ی شیرین تهی بود
سرم بر خاک طاقت سر نمی سوخت
زبانم حرف با حرفی نمی زد
سکوتم ظرف بر ظرفی نمی زد
نگاهم خال در جایی نمی کوفت
به چشمم اشک غم پایی نمی کوفت
دلم در سینه قفلی بود محکم
کلیدش بود در دریاچه غم
امیدم گرد امیدی نمی گشت
شبم دنبال خورشیدی نمی گشت
حبیبم قاصدی از می فرستاد
پیامی با بلوری از می فرستاد
که می دانم تو را شرم حضور است
مشو نومید اینجا قصر نور است
الا ای عاشق اندوهگینم
نمی خواهم تو را غمگین ببینم
اگر آه تو از جنس نیاز است
در باغ شهادت باز باز است
نمی دانم که در سر این چه سوداست
همین اندازه می دانم که زیباست
خداوندا چه درد است این چه درد است
که فولاد دلم را آب کرده است
مرا ای دوست شرم بندگی کشت
چه لطف است این مرا شرمندگی کشت
لیلای منی مجنون توام هر شب تو حرم مهمون توام…
من با تو باشم آروم میگیرم آرامشمو مدیون توام…
سینه نزنم دیوونه میشم چون کارم اینه مجنون توام!
آرامشم تنها خواهشم هرجا که تو باشی اونجا خوشم…
آخر خودم رو برات میکشم حسین وای حسین وای…
تو روضه تو پرپر میزنم با سینه زنی من در میزنم!
اسمت یا حسین مستم میکنه با اسم حسین ساغر میزنم
چون عشق تو رو ریخته تو دلم بوسه به پای مادر میزنم!
آرامشم تنها خواهشم هرجا که تو باشی اونجا خوشم…
آخر خودم رو برات میکشم حسین وای حسین وای!
مادر فیلمی به کارگردانی و نویسندگی علی حاتمی محصول سال ۱۳۶۸ است که در هشتمین دوره جشنواره بینالمللی فیلم فجر پخش شد. این فیلم محصول هدایت فیلم
The Last Samurai
آخرین سامورایی
الساموراي الأخير
آخرین سامورایی یک کلاسیک مدرن است که باید آن را تجربه کنید، با داستان مسحورکننده ضدقهرمان تبدیل شده به قهرمان در محیط تاریخی زیبای ژاپن در دوره بازسازی میجی - زمانی که این کشور در چهارراهی بین راه های قدیمی و قدیمی خود قرار داشت. جدید.
پخش زنده شبکه ایران آریایی پخش زنده
داستان فیلم
:
در فیلم طبقه حساس مردی بعد از مرگ همسرش او را در قبری دو طبقه دفن می کند
اما پس از بازگشت از مسافرت و حضور بر سر مزار او متوجه میشود مرد غریبه
ای در طبقه دوم قبر دفن شده است و این موضوع باعث می شود که ...
درباره فیلم
:
فیلم Tabagheye hasas محصول کشور ایران و در ژانر درام ، کمدی میباشد و به
کارگردانی کمال تبریزی در سال 1393 ساخته شده است. در فیلم طبقه حساس
بازیگرانی چون بهاره رهنما، پانته آ بهرام، پیمان قاسم خانی، رضا عطاران،